Garîf - غریف
Garîf - غریف maddesi sözlük listesi
غریف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (ع اِ) نی. (منتهی الارب)
(آنندراج). قصباء. (اقرب الموارد). گیاه دوخ.
(منتهی الارب) (آنندراج). حلفاء. || بیشه.
غیضه. (اقرب الموارد). بیشهٔ شیر. (ملخص
اللغات) (مهذب الاسماء). || آب زمین
پست نیستان. ...
(آنندراج). قصباء. (اقرب الموارد). گیاه دوخ.
(منتهی الارب) (آنندراج). حلفاء. || بیشه.
غیضه. (اقرب الموارد). بیشهٔ شیر. (ملخص
اللغات) (مهذب الاسماء). || آب زمین
پست نیستان. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ رْ یَ ] (ع اِ) درختی است نرم و
سست. یا آن بردی (گیاهی) است. (منتهی
الارب). شجر خوار و قیل البردی. (اقرب
الموارد). لحاقبة الشوع و الغریف. (معجم
البلدان).
سست. یا آن بردی (گیاهی) است. (منتهی
الارب). شجر خوار و قیل البردی. (اقرب
الموارد). لحاقبة الشوع و الغریف. (معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) ابن عیاش دیلمی، تابعی
است. (منتهی الارب). در تاج العروس آمده،
غریف بن دیلمی تابعی است و به قولی
غریف بن عیاش است و از اهل شام بود. از
فیروز دیلمی روایت کند و از صحابه است ...
است. (منتهی الارب). در تاج العروس آمده،
غریف بن دیلمی تابعی است و به قولی
غریف بن عیاش است و از اهل شام بود. از
فیروز دیلمی روایت کند و از صحابه است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) نام عابدی یمانی
غیرمنسوب است. (منتهی الارب). عابدی
است یمانی غیرمنسوب، و علی بن بکار از
وی حکایت کند. (از تاج العروس).
غیرمنسوب است. (منتهی الارب). عابدی
است یمانی غیرمنسوب، و علی بن بکار از
وی حکایت کند. (از تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ رْ یَ ] (اِخ) کوهی است مر
بنی نمیر را. (منتهی الارب). نام کوهی است
متعلق به بنی نمیر. خطفی جد جریربن عطیةبن
الخطفی شاعر که نام وی حذیفه بود، گوید:
کلفنی قلبی ما قد کلَّفا
هواز نیات حللن ...
بنی نمیر را. (منتهی الارب). نام کوهی است
متعلق به بنی نمیر. خطفی جد جریربن عطیةبن
الخطفی شاعر که نام وی حذیفه بود، گوید:
کلفنی قلبی ما قد کلَّفا
هواز نیات حللن ...