Karâkır - قراقر
Karâkır - قراقر maddesi sözlük listesi
قراقر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ قِ ] (اِ صوت) آواز کردن شکم.
(آنندراج). آوازی که از اندرون شکم شنیده
میگردد. (ناظم الاطباء). || شور و غوغا.
(ناظم الاطباء). بمجاز مطلق شور و غوغا.
(آنندراج):
بر در دل می نشینم منع دنیا میکنم
این ...
(آنندراج). آوازی که از اندرون شکم شنیده
میگردد. (ناظم الاطباء). || شور و غوغا.
(ناظم الاطباء). بمجاز مطلق شور و غوغا.
(آنندراج):
بر در دل می نشینم منع دنیا میکنم
این ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ قِ ] (ع ص) سائق خوش آواز.
(منتهی الأرب). حادی (رانندهٔ شتر)
خوش آواز. (از اقرب الموارد).
(منتهی الأرب). حادی (رانندهٔ شتر)
خوش آواز. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ قِ ] (اِخ) زمین پستی است که
سیل حایل بدان منتهی شود و سیل وادیهای
مابین دو کوه در اسد و طی بسوی آن جریان
یابد. شعرایی نیز از آن یاد کرده اند. (از معجم
البلدان).
سیل حایل بدان منتهی شود و سیل وادیهای
مابین دو کوه در اسد و طی بسوی آن جریان
یابد. شعرایی نیز از آن یاد کرده اند. (از معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ قِ ] (اِخ) ده های سواد مدینه.
(منتهی الأرب). جایی است از اطراف مدینه
از آل حسین بن علی بن ابی طالب علیهم
السلام. (از معجم البلدان).
(منتهی الأرب). جایی است از اطراف مدینه
از آل حسین بن علی بن ابی طالب علیهم
السلام. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ قِ ] (اِخ) وادی ای است طایفهٔ
کلب را در سماوه از نواحی عراق که خالدبن
ولید هنگامی که آهنگ شام داشت در آن
فرود آمد و دربارهٔ آن گفته اند:
للََّه درّ رافع انی اهتدی
خمساً اذا ...
کلب را در سماوه از نواحی عراق که خالدبن
ولید هنگامی که آهنگ شام داشت در آن
فرود آمد و دربارهٔ آن گفته اند:
للََّه درّ رافع انی اهتدی
خمساً اذا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ قِ ] (اِخ) نام آبی است به بادیه و
غزوهٔ قراقر در آنجا بود. (از اقرب الموارد).
نام وادی ای است که اصل آن از دهناء است و
گویند آبی است طایفهٔ کلب را. (از معجم
البلدان).
غزوهٔ قراقر در آنجا بود. (از اقرب الموارد).
نام وادی ای است که اصل آن از دهناء است و
گویند آبی است طایفهٔ کلب را. (از معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ قِ ] (اِخ) (یوم...) جنگی است که
میان مجاشع و بوبکربن وائل روی داد.
(مجمع الامثال میدانی).
میان مجاشع و بوبکربن وائل روی داد.
(مجمع الامثال میدانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ قُ ] (اِخ) (یوم...) یوم ذی قار اکبر
است در نزدیک کوفه. رجوع به ذی قار شود.
است در نزدیک کوفه. رجوع به ذی قار شود.