giyü - گیوه
giyü - گیوه maddesi sözlük listesi
گیوه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گی وَ / وِ ] (اِ) نوعی پای افزار که رویهٔ
آن را از ریسمان و نخ پرگ یعنی ریسمانهای
پنبه ای بافته و زیره یا ته آن را گاه از چرم و
بیشتر از لته های بهم فشرده و ...
آن را از ریسمان و نخ پرگ یعنی ریسمانهای
پنبه ای بافته و زیره یا ته آن را گاه از چرم و
بیشتر از لته های بهم فشرده و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گی وَ ] (اِخ) صورتی از گیو است،
فرزند گودرز، پهلوان داستانی. نام پادشاه
زمین خاوران است و او یکی از مبارزان شاه
کیخسروبن سیاوخش بود. (برهان قاطع) (از
مؤیدالفضلا):
فروتر از او گیوهٔ رزم زن
به هر کار پیروز ...
فرزند گودرز، پهلوان داستانی. نام پادشاه
زمین خاوران است و او یکی از مبارزان شاه
کیخسروبن سیاوخش بود. (برهان قاطع) (از
مؤیدالفضلا):
فروتر از او گیوهٔ رزم زن
به هر کار پیروز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(وِ) (اِ.) نوعی کفش که رویة آن از نخ یا ابریشم بافته می شود. ؛ ~ها را ورکشیدن
کنایه از: تصمیم به رفتن گرفتن و آمادة حرکت شدن .
کنایه از: تصمیم به رفتن گرفتن و آمادة حرکت شدن .