Kulâme - قلامة
Kulâme - قلامة maddesi sözlük listesi
قلامة Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ مَ ] (ع اِ) تراشه و چیدهٔ ناخن و جز
آن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
(اقرب الموارد).
- قلامهٔ ناخن؛ آنچه از سر ناخن چیده شود
و بیفتد، و این مثل است دربارهٔ خسیس و
پست. ...
آن. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
(اقرب الموارد).
- قلامهٔ ناخن؛ آنچه از سر ناخن چیده شود
و بیفتد، و این مثل است دربارهٔ خسیس و
پست. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) ابن کامل، ملقب به عادل.
پس از پدر به سال ۶۳۵ هـ . ق. سلطان مصر
شد. سپس از سلطنت برکنار شد و برادرش
صالح ایوب نجم الدین به جای او نشست.
(تاریخ الخلفاء ص ۳۰۷).
پس از پدر به سال ۶۳۵ هـ . ق. سلطان مصر
شد. سپس از سلطنت برکنار شد و برادرش
صالح ایوب نجم الدین به جای او نشست.
(تاریخ الخلفاء ص ۳۰۷).
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
قُلامَةٌ
[qu'laːma]
n f
ما قُطِعَ مِن طَرَفِ الظُّفْرِ f rognure
◊
قُلامَةُ الظُّفْرِ — rognures d'ongles
♦ لا يُساوي قُلامَةَ ظُفْرٍ Tout ça ne vaut pas tripette.