Germhîz - گرمخیز
Germhîz - گرمخیز maddesi sözlük listesi
گرمخیز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (نف مرکب) کنایه از مردم
سحرخیز و زود بیدارشونده. (برهان)
(آنندراج). رجوع به گرم خیزی شود.
|| سبکروح و جلد و چابک و تیزرو.
(برهان) (آنندراج):
برانگیخت پس چرمهٔ گرم خیز
بیفکند بر هندوان رستخیز.(گرشاسب نامه).
محابا ...
سحرخیز و زود بیدارشونده. (برهان)
(آنندراج). رجوع به گرم خیزی شود.
|| سبکروح و جلد و چابک و تیزرو.
(برهان) (آنندراج):
برانگیخت پس چرمهٔ گرم خیز
بیفکند بر هندوان رستخیز.(گرشاسب نامه).
محابا ...