Gezân - گزان
Gezân - گزان maddesi sözlük listesi
گزان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (نف، ق) گزنده. در حال
گزیدن :
دهقان بتعجب سرانگشت گزانست
کاندر چمن و باغ نه گل ماند و نه گلنار.
منوچهری.
گفت نی من خود پشیمانم از آن
دست خود خایان و انگشتان گزان.مولوی.
نقش آب است ار وفا ...
گزیدن :
دهقان بتعجب سرانگشت گزانست
کاندر چمن و باغ نه گل ماند و نه گلنار.
منوچهری.
گفت نی من خود پشیمانم از آن
دست خود خایان و انگشتان گزان.مولوی.
نقش آب است ار وفا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان
حسین آباد بخش دیواندرهٔ شهرستان سنندج،
واقع در ۱۲۰۰۰گزی باختر حسین آباد و
گزان پایین کنار راه فرعی حسین آباد به
بانچوب. هوای آن سرد و دارای ۳۵۰ تن
سکنه است. آب آنجا ...
حسین آباد بخش دیواندرهٔ شهرستان سنندج،
واقع در ۱۲۰۰۰گزی باختر حسین آباد و
گزان پایین کنار راه فرعی حسین آباد به
بانچوب. هوای آن سرد و دارای ۳۵۰ تن
سکنه است. آب آنجا ...