Gendâ - گندا
Gendâ - گندا maddesi sözlük listesi
گندا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ ] (نف) (از: گند (گندیدن) +ا،
پسوند فاعلی و صفت مشبهه). (حاشیهٔ برهان
قاطع چ معین). چیزی را گویند که گندیده
باشد و از آن بوی ناخوش آید. گندای.
(برهان). گندیده و بدبوی. (انجمن آرا)
(آنندراج). عَفِن. متعفن. مُنتِن : ...
پسوند فاعلی و صفت مشبهه). (حاشیهٔ برهان
قاطع چ معین). چیزی را گویند که گندیده
باشد و از آن بوی ناخوش آید. گندای.
(برهان). گندیده و بدبوی. (انجمن آرا)
(آنندراج). عَفِن. متعفن. مُنتِن : ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ ] (ص، اِ) فیلسوف و دانا. (از لغت
فرس اسدی):
پیلان ترا رفتن باد است و تن کوه
دندان نهنگ و دل و اندیشهٔ گندا.
عنصری (از لغت فرس).
رجوع به کُندا شود.
فرس اسدی):
پیلان ترا رفتن باد است و تن کوه
دندان نهنگ و دل و اندیشهٔ گندا.
عنصری (از لغت فرس).
رجوع به کُندا شود.