ıraz - عراض
ıraz - عراض maddesi sözlük listesi
عراض Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (ع اِ) داغی یا خطی است
پهناور. (از اقرب الموارد). || سرین ستور.
(منتهی الارب). || آهنی است که سم شتر را
به وی داغ کنند تا اثر وی شناخته شود.
...
پهناور. (از اقرب الموارد). || سرین ستور.
(منتهی الارب). || آهنی است که سم شتر را
به وی داغ کنند تا اثر وی شناخته شود.
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ ] (ع اِ) ارمغان و آنچه به اهل
فرستند. (منتهی الارب). تحفه و هدایا. (از
غیاث اللغات) (از ناظم الاطباء). || آنچه
خواربار کن اول پیش کند تا در خواربار او
رغبت نمایند. ج، عراضات.
فرستند. (منتهی الارب). تحفه و هدایا. (از
غیاث اللغات) (از ناظم الاطباء). || آنچه
خواربار کن اول پیش کند تا در خواربار او
رغبت نمایند. ج، عراضات.