Müzûn - مزون
Müzûn - مزون maddesi sözlük listesi
مزون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع مص) مَزن. گذشتن بر ارادهٔ
خود. || رفتن. || روشن گردیدن روی.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم
الاطباء) (آنندراج). رجوع به مَزْن شود.
خود. || رفتن. || روشن گردیدن روی.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم
الاطباء) (آنندراج). رجوع به مَزْن شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) نام بلاد عمان. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). نامی است که ایرانیان بزمین عمان
میداده اند و مزون به معنی ملاحان باشند چه
اردشیر بابکان مردم آنجا را به ملاحی
واداشت. (یادداشت به ...
الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). نامی است که ایرانیان بزمین عمان
میداده اند و مزون به معنی ملاحان باشند چه
اردشیر بابکان مردم آنجا را به ملاحی
واداشت. (یادداشت به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مِ زُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - ذره ای بنیادی با بر هم کنش های هسته ای قوی و عدد بار
یونی صفر و جرمی بین الکترون و نوکلئون . (فیزیک ). 2 - محل تهیه و فروش لباس .
یونی صفر و جرمی بین الکترون و نوکلئون . (فیزیک ). 2 - محل تهیه و فروش لباس .