nirumend - نیرومند
nirumend - نیرومند maddesi sözlük listesi
نیرومند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ص مرکب) توانا. خداوند
زور و قوت. (انجمن آرا) (برهان قاطع)
(آنندراج). خداوند قدرت. (ناظم الاطباء):
گور اگر چند بود نیرومند
یا به دستش گرفت یا به کمند.میرخسرو.
|| دولتمند. سعادتمند. (ناظم الاطباء).
زور و قوت. (انجمن آرا) (برهان قاطع)
(آنندراج). خداوند قدرت. (ناظم الاطباء):
گور اگر چند بود نیرومند
یا به دستش گرفت یا به کمند.میرخسرو.
|| دولتمند. سعادتمند. (ناظم الاطباء).