carud - جارود
carud - جارود maddesi sözlük listesi
جارود Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص، اِ) مرد شوم بدفال. (منتهی
الارب). بداختر. (مهذب الاسماء).
|| سال سخت و قحط. (منتهی الارب) (آنندراج): سنة جارود؛ سال سخت و قحط.
(منتهی الارب).
الارب). بداختر. (مهذب الاسماء).
|| سال سخت و قحط. (منتهی الارب) (آنندراج): سنة جارود؛ سال سخت و قحط.
(منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) لقب بشربن عمروبن حنش
عبدی بود. وی از اشراف زمان جاهلی و
بزرگ طائفهٔ عبدالقیس (طایفه ای از بنی اسد) بشمار میرفت. او اسلام را درک کرد. حکم بن
ابوالعاص او را به جنگ (روز سهرک) فرستاد
و در عقبة ...
عبدی بود. وی از اشراف زمان جاهلی و
بزرگ طائفهٔ عبدالقیس (طایفه ای از بنی اسد) بشمار میرفت. او اسلام را درک کرد. حکم بن
ابوالعاص او را به جنگ (روز سهرک) فرستاد
و در عقبة ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ابن ابی سبرة. در الموشح چنین
آمده است: محمدبن عبداللََّه هذلی از جارودبن
ابی سبرة نقل کرده که گفت: بر در خانه نشسته
بودم که فرزدق عبور میکرد و نزد من ایستاد و
گفت: یا ابانوفل! بیتی شعر گفته ...
آمده است: محمدبن عبداللََّه هذلی از جارودبن
ابی سبرة نقل کرده که گفت: بر در خانه نشسته
بودم که فرزدق عبور میکرد و نزد من ایستاد و
گفت: یا ابانوفل! بیتی شعر گفته ...