Hirâş - هراش
Hirâş - هراش maddesi sözlük listesi
هراش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ ] (اِ) قی و استفراغ و شکوفه.
(برهان). قی باشد. (اسدی). قی باشد که
مستان و بیماران کنند. (صحاح الفرس).
هَرارش :
از چه توبه نکند خواجه که هر جای رود
قدحی می بنخورده کندش زود هراش.
شهید بلخی.
(برهان). قی باشد. (اسدی). قی باشد که
مستان و بیماران کنند. (صحاح الفرس).
هَرارش :
از چه توبه نکند خواجه که هر جای رود
قدحی می بنخورده کندش زود هراش.
شهید بلخی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ ] (ع مص) بر یکدیگر انگیختن
سگان را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| برجستن و حمله کردن و دشمنی
ورزیدن. (از اقرب الموارد). || (اِمص)
مخاصمه و قتال و این ...
سگان را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
|| برجستن و حمله کردن و دشمنی
ورزیدن. (از اقرب الموارد). || (اِمص)
مخاصمه و قتال و این ...