bavlı - باولی
bavlı - باولی maddesi sözlük listesi
باولی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (ص نسبی) منسوب به باول که
شهری است که جامهٔ ابریشمی در آنجا خوب
بافند. (از غیاث اللغات). همان بابلی است.
(آنندراج).
شهری است که جامهٔ ابریشمی در آنجا خوب
بافند. (از غیاث اللغات). همان بابلی است.
(آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (ص نسبی) نوعی از بافته های
زربفت و ابریشمین منسوب به باول :
قباهای خاص از پی هر کسی
قبا باولیهای زرکش بسی.نظامی.
زربفت و ابریشمین منسوب به باول :
قباهای خاص از پی هر کسی
قبا باولیهای زرکش بسی.نظامی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (اِ) مرغی که پروبال کنده پیش
باز و قوش نوآموخته اندازند که به شکار دلیر
شود. (یادداشت مؤلف).
باز و قوش نوآموخته اندازند که به شکار دلیر
شود. (یادداشت مؤلف).