Cerba' - جرباء
Cerba' - جرباء maddesi sözlük listesi
جرباء Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (ع ص، اِ) تأنیث اجرب، به
معنی گرگین. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). زن گرگین. (آنندراج).
|| آسمان یا ناحیه ای که در آن فلک
آفتاب و ماه میگردد. (آنندراج) (منتهی ...
معنی گرگین. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). زن گرگین. (آنندراج).
|| آسمان یا ناحیه ای که در آن فلک
آفتاب و ماه میگردد. (آنندراج) (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ رِبْ با ] (ع اِ) جُرُبّاء. (منتهی
الارب). رجوع به جرباء مزبور شود.
الارب). رجوع به جرباء مزبور شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ رُبْ با ] (ع اِ) گریبان پیراهن.
جِرِبّاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
جِرِبّاء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) دهی است قریب اَذْرُح.
(منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). موضعی
است از اعمال عمان به بلقاء از سرزمین شام،
نزدیک است به جبال سراة از ناحیهٔ حجاز و
از قراء اذرح بشمار است. ابوموسی اشعری و
عمرو عاص که ...
(منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). موضعی
است از اعمال عمان به بلقاء از سرزمین شام،
نزدیک است به جبال سراة از ناحیهٔ حجاز و
از قراء اذرح بشمار است. ابوموسی اشعری و
عمرو عاص که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) نام آبی است ازآنِ
بنی سعدبن زیدمناةبن تمیم که بین بصره و
یمامه واقع است. (از معجم البلدان).
بنی سعدبن زیدمناةبن تمیم که بین بصره و
یمامه واقع است. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) دختر عقیل بن علفة
حارث مری. پدر وی از شاعران بزرگ دولت
اموی بود و شعر نیکو میساخت و از اشراف و
نجبای طائفهٔ بنومرة بود که کسی را هم شأن و
کفؤ خود نمیدانست چون نسب وی ...
حارث مری. پدر وی از شاعران بزرگ دولت
اموی بود و شعر نیکو میساخت و از اشراف و
نجبای طائفهٔ بنومرة بود که کسی را هم شأن و
کفؤ خود نمیدانست چون نسب وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) دختر قسامة. مادرزن
حضرت امام حسن (ع) و مادر اسحاق بن
طلحه. (از قاموس الاعلام ترکی).
حضرت امام حسن (ع) و مادر اسحاق بن
طلحه. (از قاموس الاعلام ترکی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(جَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آسمان . 2 - ناحیه ای از آسمان که در آن فلک ماه و آفتاب می
گردد. (به باور قدما).
گردد. (به باور قدما).