uluğ - الغ
uluğ - الغ maddesi sözlük listesi
الغ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ لِ ] (ص) نامرد و مخنث و حیز.
(هفت قلزم) (از برهان قاطع). غَر. نامرد.
(شرفنامهٔ منیری).غ
(هفت قلزم) (از برهان قاطع). غَر. نامرد.
(شرفنامهٔ منیری).غ
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِ) نلک. یا الج است که در تداول
مردم گناباد نوعی از گوجهٔ پیوندناشده است.
در تداول مردم آذربایجان اَلچَه. گوجه را
گویند مطلقاً.غ
مردم گناباد نوعی از گوجهٔ پیوندناشده است.
در تداول مردم آذربایجان اَلچَه. گوجه را
گویند مطلقاً.غ
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ لُ ] (ترکی، ص) بزرگ. مقابل
کوچک. (هفت قلزم) (شرفنامهٔ منیری)
(برهان قاطع). کلان و بزرگ، و این لفظ ترکی
است. (غیاث اللغات): غ
پس ایاز مهرافزا برجهیدغ
پیش تخت آن الغ سلطان دوید.مولوی.غ
مؤمن و ترسا، جهود و گبر و مغ ...
کوچک. (هفت قلزم) (شرفنامهٔ منیری)
(برهان قاطع). کلان و بزرگ، و این لفظ ترکی
است. (غیاث اللغات): غ
پس ایاز مهرافزا برجهیدغ
پیش تخت آن الغ سلطان دوید.مولوی.غ
مؤمن و ترسا، جهود و گبر و مغ ...