inhilab - انحلاب
inhilab - انحلاب maddesi sözlük listesi
انحلاب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ حِ ] (ع مص) روان گردیدن:
انحلب العرق؛ روان گردید خوی. (ناظم
الاطباء). روان گردیدن خوی. (آنندراج).
روان شدن عرق و آب دهن و روان شدن
اشک از چشم. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). دویدن خوی. (تاج ...
انحلب العرق؛ روان گردید خوی. (ناظم
الاطباء). روان گردیدن خوی. (آنندراج).
روان شدن عرق و آب دهن و روان شدن
اشک از چشم. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). دویدن خوی. (تاج ...