Çâl - چال
Çâl - چال maddesi sözlük listesi
چال Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) چاله. گودال. مغاک. حفره. گودی. گوی و مغاکی را گویند که در آن توان ایستاد یعنی زیاده بر دو گز نباشد. (برهان). گودال بود و آن را چاله نیز گویند. گودال و چاه کوچک که چاله
گویند. (انجمن ...
گویند. (انجمن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از ولایت قزوین که سر بلوک رامند است. (برهان) (جهانگیری). مؤلف انجمن آراء نویسد: نام قریه ای ازقزوین، و معروف است. شال.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام قلعه ای است بین فراهان و قزوین و حصار محکمی داشته است. (زندیه غفاری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) مؤلف مرآت البلدان از قول صاحب معجم البلدان نویسد: «یکی از دهات آذربایجان است در چهار فرسخی مداین که ابن حجاج آن را «کال» گفته و شعری در مذمت آن سروده».
(مرآت البلدان ج ۴ ص ۷۲).
(مرآت البلدان ج ۴ ص ۷۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است از دهستان ززو ماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در ۷۶ هزارگزی جنوب باختری الیگودرز کنار راه مالرو آثار به چالگرد واقع شده. کوهستانی و معتدل
است. ۳۲۶ تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات ...
است. ۳۲۶ تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی است جزء دهستان طارم بالا بخش سیروان شهرستان زنجان که در ۵۴۰۰ گزی شمال باختری سیروان و ۱۸۰۰۰ گزی راه مالرو عمومی واقع شده. کوهستانی و سردسیر
است. ۲۰۵ تن سکنه دارد که بشغل زراعت، گله داری و ...
است. ۲۰۵ تن سکنه دارد که بشغل زراعت، گله داری و ...
Çâl - چال diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler