bezi - بذی
bezi - بذی maddesi sözlük listesi
بذی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ذی ی ] (ع ص) بیهوده گوی و
بدزبان. (منتهی الارب) (آنندراج). بی شرم.
(نصاب از یادداشت مؤلف) (مهذب الاسماء).
مرد فاحش بی شرم. (غیاث اللغات).
ناسزاگوی. ج، ابذیاء. (از اقرب الموارد).
هرزه گوی. (یادداشت مؤلف).
بدزبان. (منتهی الارب) (آنندراج). بی شرم.
(نصاب از یادداشت مؤلف) (مهذب الاسماء).
مرد فاحش بی شرم. (غیاث اللغات).
ناسزاگوی. ج، ابذیاء. (از اقرب الموارد).
هرزه گوی. (یادداشت مؤلف).