hazret - حضرت
hazret - حضرت maddesi sözlük listesi
حضرت Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ رَ ] (ع مص) حضور. مقابل
غیبت، غیاب : مانع از خدمت و عایق از
حضرت این حال بود. (ترجمهٔ تاریخ
یمینی).
- بحضرت، در حضرت؛ بحضور: تا
باز سخن سیستان رفت ...
غیبت، غیاب : مانع از خدمت و عایق از
حضرت این حال بود. (ترجمهٔ تاریخ
یمینی).
- بحضرت، در حضرت؛ بحضور: تا
باز سخن سیستان رفت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ رَ ] (اِخ) از القاب خدا: ...
خبر داد از زهری از انس از رسول صلی اللََّه
علیه و سلم از جبرئیل از حضرت که گفتی من
با بنده آن کنم که بمن گمان برد... (کیمیای
سعادت).
خبر داد از زهری از انس از رسول صلی اللََّه
علیه و سلم از جبرئیل از حضرت که گفتی من
با بنده آن کنم که بمن گمان برد... (کیمیای
سعادت).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ رَ ] (اِخ) لقب حضرت محمد
(ص): و بنده خواست کی این مضمون با
انساب و تواریخ عرب و حضرت و ائمهٔ دین
مبین رضوان اللََّه علیهم درپیوندد. (فارسنامهٔ
ابن البلخی ص ۱۱۳).
(ص): و بنده خواست کی این مضمون با
انساب و تواریخ عرب و حضرت و ائمهٔ دین
مبین رضوان اللََّه علیهم درپیوندد. (فارسنامهٔ
ابن البلخی ص ۱۱۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(حَ رَ) [ ع . حضرة ] (اِ.)1 - قرب ، حضور. 2 - آستانه درگاه . 3 - کلمه ای است که
برای احترام پیش ازنام قدیسان و بزرگان می آید . ؛~ عباسی الف - به حضرت عباس قسم .
ب - به صورت راست و درست .
برای احترام پیش ازنام قدیسان و بزرگان می آید . ؛~ عباسی الف - به حضرت عباس قسم .
ب - به صورت راست و درست .